ﻓﺮﻫﻨﮓ و ﻫنر

یـلـدا

یلدا تنها نخستین شب زمستان و شب آخر پاییز، نه بل بلندترین و شیرین ترین شب سال برای همه ی ماست و خراسانیان پیشینه درازش را به ایزد مهر “میترا” پیوند می‌زنند ، ایزدی که دارنده هزارچشم و هزارگوش، دارنده دشت‌های فراخی است که از سنگ زاده می‌شوند.
این شب، شب زایش مهربانی است، در این شب مردم از خورد تا کلان، از زن تا مرد، تا به صبح به جشن و پایکوبی می‌پرداختند، برخوانی الوان از میوه‌هایی چون هندوانه، خربزه، انار، سیب، خرمالو و به می‌نشستند. عده ای نیز آتشی روشن می کنند و گردش حلقه می زنند.
این میوها هریک بار معنایی نمادین با خود دارد، هندوانه که قاچ‌های مدور می‌خورد چون خورشید، یادآور گرمای تابستان و فرونشاندن عطش است.
انار صندوقچه دانه‌های مروارید ، سرخ که خود نماد تناسل نسل و زایش است و شب چره‌هایی که با شکستن آن شادی را با خود به همراه می‌آورد و دمی همه را از حرف زدن باز می‌دارد.
پایان فصل خزان و فرارسیدن سرما و دگرگونی رنگ زمین از زردی خزان به سفیدی عشق و محبت را مردمان حوزه ی فارسی زبان از دیرباز در شبی بلند و مهربان گرامی می‌دارند.
آیین‌های شب یلدا گرچه در گذر ایام دستخوش تغییراتی شده اما همچنان در سنت‌های مناطق مختلف مورد توجه قرار دارد.
هرچند که زندگی ماشینی و گرفتاری‌های روزمره ، موجب ایجاد فاصله میان مردم با سنت‌ها و آیین‌های گذشته شده ، اما هنوز هم جلوه‌ها و نمادهای از سنت‌های ویژه‌ای در ایامی مانند شب یلدا و نوروز به چشم می‌خورد.
با یلدا واپسین ساعات خزان گذر می‌کند و صدای پای زمستان با سوزی سرد اما نوازشگر به گوش می‌رسد. افراد چنان گرم اختلاط اند که انگار نفس گرم شب یلدا و دور هم نشستن، سوز سرما را از یاد برده‌است.
شب یلدا را ” شب چله ” نیز می گویند، جنگ خزان و زمستان و ماحصل این جنگ شبی به قشنگی تمام شب های سال.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا