بررسی وضعیت سلامت روانی خانم ها در افغانستان
سلامت روان موضوع جهانی است که افراد را در هر نقطه از جهان تحت تأثیر قرار میدهد. بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت (WHO)، از هر چهار نفر در سراسر جهان، یک نفر در مقطعی از زندگی خود با مشکل سلامت روان مواجه خواهد شد. همهگیری کرونا همچنین به افزایش نگرانیهای سلامت روان در سراسر جهان افزوده است. بااینحال، در افغانستان، نگرانیهای مربوط به سلامت روان، بهویژه برای خانم ها، سالهاست که شایع بوده است.
افغانستان کشوری است که برای چندین دهه با جنگ، بیثباتی سیاسی و آشفتگی اجتماعی روبرو بوده است. این عوامل منجر به افزایش نگرانیهای مربوط به سلامت روان بهویژه در میان زنان شده است. بر اساس یک مطالعه توسط کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، بیش از ۶۰ درصد از زنان افغان بهنوعی مشکل سلامت روانی را تجربه میکنند و تنها درصد کمی به دنبال درمان هستند.
دلایل شیوع بالای مسائل سلامت روانی در افغانستان، بهویژه در میان زنان، بسیار است. یکی از دلایل اصلی تغییر رژیم و بیثباتی سیاسی در کشور است. طالبان در آگست ۲۰۲۱ قدرت را در افغانستان به دست گرفتند، که بیشتر به افزایش نگرانیهای مربوط به سلامت روان کمک کرده است. طالبان سابقه ارتکاب جنایات علیه زنان و دختران را دارد و بازگشت آنها به قدرت باعث شده است که بسیاری از زنان در کشور احساس آسیبپذیری و ناامنی کنند.
سیاستهای طالبان در قبال زنان مهمترین عامل کمککننده در شیوع بالای مسائل سلامت روانی در زنان افغانستانی بوده است. طالبان دختران و زنان را از رفتن به مکتب بالاتر از کلاس هفتم منع کرده و زنان را نیز از رفتن به دانشگاه منع کرده است. این سیاست عملاً فرصت تحصیل و پیشرفت شغلی را برای زنان سلب کرده است که منجر به احساس ناامیدی و یاس در میان زنان افغانستان شده است. علاوه بر این، طالبان زنان را از کار در اکثر حرفهها منع کرده است و تنها بخش کوچکی از زنان را در بخش صحت کار میکنند.
عدم دسترسی به آموزش، اشتغال و مراقبتهای بهداشتی منجر به افزایش نگرانیهای سلامت روان ازجمله افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شده است. این وضعیت با تفسیر سختگیرانه طالبان از قوانین شریعت بدتر شده است که حقوق و آزادیهای زنان را محدود میکند و حقوق اولیه انسانی را از آنها سلب میکند.
علاوه بر بیثباتی سیاسی و سیاستهای طالبان در قبال زنان، عوامل دیگری نیز وجود دارد که به نگرانیهای مربوط به سلامت روان در میان زنان افغان میافزاید. یکی از این عوامل ازدواج زودهنگام است. در افغانستان، ازدواج دختران قبل از رسیدن به سن ۱۸ سالگی، اغلب بدون رضایت آنها، رایج است. ازدواج زودهنگام میتواند منجر به فقدان تحصیلات، فرصتهای محدود برای پیشرفت اجتماعی و اقتصادی و افزایش خطر خشونت خانگی شود که همه اینها میتواند به نگرانیهای مربوط به سلامت روان کمک کند.
خشونت خانوادگی یکی دیگر از عواملی است که به مشکلات روانی زنان افغان کمک میکند. خشونت خانگی در جامعه افغانستان رواج دارد و بسیاری از زنان آزار جسمی، عاطفی، جنسی و اقتصادی را توسط شوهران یا دیگر اعضای خانواده خود تجربه میکنند. ترس از خشونت میتواند منجر به اضطراب و افسردگی شود، درحالی که آسیب ناشی از سوءاستفاده میتواند منجر به PTSD و سایر نگرانیهای مربوط به سلامت روان شود.
فرهنگ افغانستان نیز نقش مهمی در نگرانیهای مربوط به سلامت روان در میان زنان ایفا میکند. انتظار میرود که زنان در افغانستان از نقشهای جنسیتی سختگیرانه پیروی کنند، که میتواند فرصتهای آنها را برای تحصیل، اشتغال و تعامل اجتماعی محدود کند. علاوه بر این، فرهنگ افغانستان برای شرافت و شرم ارزش زیادی قائل است، که میتواند به دلیل ترس از ننگ و تبعیض منجر به بیمیلی به درخواست کمک برای نگرانیهای مربوط به سلامت روان شود.
دسترسی به خدمات بهداشت روانی نیز در افغانستان بهویژه در مناطق روستایی محدود است. بسیاری از زنان به دلیل فقر، مشکل ترانسپورتی و موانع اجتماعی به خدمات بهداشتی ازجمله خدمات سلامت روانی دسترسی ندارند. این عدم دسترسی به خدمات میتواند به عدم درمان نگرانیهای مربوط به سلامت روان کمک کند و منجر به مشکلات سلامت روان درازمدت شود.
برای رسیدگی به بحران سلامت روان در افغانستان، بهویژه در میان زنان، نیاز به اقدام فوری وجود دارد. اول و مهمتر از همه، طالبان باید سیاستهای خود را در قبال زنان و دختران تغییر دهد. آنها باید ممنوعیت تحصیل بالاتر از پایه هفتم را لغو کنند و به زنان اجازه دهند در دانشگاهها تحصیل کنند و در همه حرفهها کار کنند. این اقدام نهتنها فرصتهای لازم برای موفقیت را برای زنان فراهم میکند، بلکه به رفع نگرانیهای مربوط به سلامت روانی که در میان زنان افغان شایع است نیز کمک میکند.
ثانیاً، نیاز به افزایش سرمایهگذاری در خدمات صحت روانی در افغانستان وجود دارد. در حال حاضر خدمات سلامت روان در کشور بهشدت کمبود دارد و اکثر مردم به درمان دسترسی ندارند. نیاز به افزایش بودجه برای خدمات سلامت روانی، آموزش متخصصان بهداشت روان و ایجاد کلینیکهای سلامت روان در سراسر کشور وجود دارد.
ثالثاً، نیاز به افزایش آگاهی در مورد مسائل بهداشت روانی در افغانستان وجود دارد. مسائل مربوط به سلامت روان اغلب در جامعه افغانستان مورد انگ میباشد و بسیاری از مردم به دلیل ترس از انگ به دنبال درمان نمیروند. نیاز به افزایش آموزش عمومی در مورد مسائل بهداشت روانی برای کاهش انگ مرتبط با جستجوی درمان وجود دارد.
در پایان، سلامت روان یک موضوع جهانی است که افراد را در هر نقطه از جهان تحت تأثیر قرار میدهد. در افغانستان، به دلیل تغییرات مکرر رژیم، بیثباتی سیاسی و آشفتگیهای اجتماعی در این کشور، نگرانیهای مربوط به سلامت روان، بهویژه در میان زنان، سالهاست که شایع بوده است. تسلط اخیر طالبان بر کشور وضعیت را بدتر کرده است، بهطوریکه ممنوعیت تحصیل و اشتغال برای زنان باعث ایجاد احساس ناامیدی ویاس شده است. بیثباتی سیاسی، سیاستهای طالبان در قبال زنان، ازدواج زودهنگام، خشونت خانوادگی، عوامل فرهنگی در افغانستان، و دسترسی محدود به خدمات سلامت روان، همگی عواملی هستند که در شیوع بالای نگرانیهای مربوط به سلامت روان در میان زنان در افغانستان نقش دارند. برای رسیدگی به بحران سلامت روان در افغانستان، نیاز به اقدام فوری ازجمله تغییر در سیاستهای طالبان در قبال زنان، افزایش سرمایهگذاری در خدمات بهداشت روانی و افزایش آگاهی در مورد مسائل سلامت روانی در کشور وجود دارد. علاوه بر این، نیاز به اصلاحات قانونی و اجتماعی وجود دارد که از حقوق زنان حمایت کند و فرصتهای لازم برای شکوفایی و دستیابی به پتانسیل کامل خود را برای آنها فراهم کند.