ﺳﯿﺎﺳﺖ

طالبان، ممنوعیت ها و محدودیت های پیهم بر زنان افغانستان

مقدمه

طالب به معنای (طلبه)؛ گروهی از شبه نظامیان روحانی و اسلام گرای بوده که دارای عقاید مذهبی با ریشه های در مکتب حنفی دیوبندی، مذهب وهابیت و دیدگاه های جهاد گرایی میباشند. و از زمان پیدایش تا حال در جنگ با افغانستان بوده که ابتداء در سال ۱۹۹۶ افغانستان را تصرف و تا سال ۲۰۰۱ با نام امارات اسلامی در افغانستان حکومت کردند و سر انجام با حمله آمریکا آنان از صحنه سیاست بیرون رفتند، اما تکرار تاریخ بعد از ۲۰ سال دوباره طالبان را روی صحنه سیاست کشاند. رهبر فعلی طالبان ملا هبت الله آخوندزاده بوده و داری فرقه های متنفاوت اند، که یک گروه آن ها کمتر افراطی (میانه رو) و یک گروه زیاد افراطی (تند رو) اند که میتوان از گروه حقانی نام برد. طالبان بیشتر از این که دیوبندی عمل کنند ، قشری و قبیله ای برخورد میکنند که حتی با اخوانی ها و جماعتی ها و مودوی ها سر سازش ندارند.

دوره قبل طالبان: در راس گروه طالبان، عقب مانده ترین مردمانی قرار دارند که معلوم نیست از کدام شهر و ملیت اند، آنان با نگرش های مذهبی و افراط گراییانه با زیر فشار قرار دادن مردم موجب نارضایتی قشر زیادی از مردم بلاخصوص زنان و دختران افغان شده اند. طالبان از ابتداء تا حال مخالف رادیو، تلویزون، موسقی، نقاشی، مجسمه سازی، اثار هنری، کشفیات مدرن، تعلیم و تربیه دختران، تحصیل و اشتغال زنان به کار بیرون از خانه و ظاهر شدن آنان در اجتماع بودند، آنان به زنان اجازه بیرون شدن از خانه را بدون محرم و حجاب نمیدادند. طالبان از دوره اول حکومت خشونت علیه زنان را جواز دانسته و در این سیاست آن ها تغییری ایجاد نگردیده است. دوره اول حکومت آنها چادری، پوشش سرتاپای زنان به عنوان حجاب رسمی شناخته شده بود زنان و دختران از حق تحصیل و کار محروم شده بودند. و بیشترین انتقادات و مشکلی که گروه طالبان دارند در بخش تحصیل و اشتغال زنان است. زن مسئله حساس برای طالبان بوده و می باشد و همواره سیاست های تبعیض گراییانه و ظلم گراییانه خود را برای زنان و دختران افغان پیاده می کنند؛ زیرا از نظر آنها زن یک موجود جدا از اجتماع بوده و باید همیشه در خانه بماند. در حوزه فکری طالبان زن حق داخل شدن در محیط را ندارد و زن تحصیل کرده و شهری، موجود خطرناک به شمار میرفت.

 در دوره قبل طالبان، دیدگاه آنها در رابطه به تحصیل و اشتغال دختران و زنان افغان مورد انتقادهای جامعه جهانی قرار گرفت؛ چنانکه وزیر خارجه آن دوره با دیداری که با هئیتی از سازمان ملل داشت، گفت: ما با نظامیان خویش تعهداتی داریم که یکی از این تعهدات اعمال ممنوعیت تحصیل و اشتغال دختران و زنان افغان می باشد که اگر این را نقض کنیم آنها از جعبه جنگ خارج می شوند. این گروه با سبکدوش کردن معلمین زن در دوره قبل باعث شد نظام تدریس عصری فلج و جای خود را به مکاتب دینی بدهد؛ زیرا اکثریت معلمین آن زمان زنان تشکیل میدادند. ( مژده، ۱۱۰:۱۳۸۲).

زنان در دوره جمهوریت با وجود اینکه از آزادی های زیادی برخوردار نبودند، با آنهم داری یک سلسله حقوق و آزادی های های نسبی شامل: حق تحصیل، اشتغال بوده و مشارکت نسبتا فعالی در سیاست داشتند؛ چنانکه طبق قانون انتخابات آنوقت ۲۷ درصد از کل کرسی پارلمان برای زنان در نظر گرفته شده بود و همچنان در عرصه قضا و سارنوالی و رسانه ها فعالیت داشتند. طالبان قبل از گرفتن قدرت قول داده بودند که حکومت جدید شان در مورد احترام به زنان متفاوت تر از قبل خواهد بود، اما طی مدت کمی از دو سال با وضع محدودیت ها و ممنوعیت ها بر دختران و زنان افغان که باعث سلب ابتدائی ترین حقوق آنها شده، نشان داده است که طالبان به قول ها و تعهداتی که به جامعه ملل داده اند، پایبند نبودند.

محدودیت و ممنوعیت ها: ممنوعیت و محدودیت های طالبان در روزهای نخستین حکومت شان از اعلان کابینه آغاز گردید؛ آنها برخلاف امیدها و انتظارات زنان افغان و جامعه ملل کابینه ی موقت خویش را بدون حضور زنان اعلان کردند، گرچه از نظر آنها موقت بود اما دایمی بنظر میرسد و این کابینه آنها انتقادات جامعه ملل را برانگیخت. بعد از اعلان کابینه آنها اقدام به حذف کامل زنان با لغو وزارت امور زنان که بزرگترین دستاورد و زحمات زنان در طول بیست سال دوره جمهوریت بود، کردند و بجای آن اداره امر به معروف و نهی از منکر شروع به فعالیت کرد و این اقدام عمیقا کینه طالبان نسبت به زنان را نشان داد. طالبان بعد از لغو وزارت امور زنان، دختران را از ورزش محروم کردند و به آنان اجازه بازی  و شرکت در مسابقات را ندادند. و بعد از سقوط کشور بدست آنان باشگاه ها و سالن های ورزشی مسدود گردیده و زنان ورزشکار در خانه حبس شدند.

طالبان بعد از گرفتن قدرت حق تحصیل را از دختران افغان گرفته و مکاتب و دانشگاه ها را به روی دختران بستند. آنها به دختران بالاتر از صنف ششم اجازه رفتن به مکتب تا امر ثانی ندادند؛ زیرا آنها ادعا می کردند که کتب های درسی و نظام درسی دوره جمهوریت به اساس روش های غربی بوده و تا کتب های درسی بازنگری نگردد و یونیفورم متناسب به حجاب و آموزهای اسلامی تعیین نگردد مکاتب به روی دختران باز نخواهد شد. و تا پیش از ۶۵۰ روز از بسته شدن مکاتب میگذرد، ولی همچنان مکاتب به روی دختران بالاتر از صنف ششم بازگشایی نشده است.  اما با آنهم پس از مدتی اجازه فعالیت به دانشگاه های خصوص دادند، این نهاد ها با رعایت قواعد و شرایطی که طالبان برای بازگشایی وضع کرده بودند از جمله جدا سازی کارمندان و اساتید مرد و زن و صنوف دختران از پسران، پرده کشیدن وسط صنوف، فعالیت خود را آغاز کردند. این گروه نه تنها صنوف دختران و ادارات زنان از مردان در دانشگاه های خصوصی جدا کردند بلکه آنها تصمیم گرفتند به دانشگاه های دولتی به شرطی اجازه فعالیت میدهند که تایم دختران از پسران جدا گردد، اساتید دختران همه زنان باشند و اساتید زن اجازه تدریس برای پسران را ندارند، و در ادارات کارمندان اداری با پرده ها باید جدا شوند. سرانجام پس از تلاش ها و کشمکش های فراوان برای بازگشایی دانشگاه های دولتی به روی دختران باز شد، حضور زنان و دختران با تفکیک جنسیتی در دو تایم جداگانه تنظیم نموده از دانشجویان و کارمندان زن خواستند با رعایت حجاب اسلامی به وظیفه ها و درس های خویش حاضر شوند، همچنان استفاده از آرایش، زیوارآلات، گوشی های هوشمند، عکاسی و فیلمبرداری در محیط دانشگاه را منع نمودند. علاوه بر این محدودیت ها برای دخترانی که آزمون کانکور را در پیش داشتند ممنوعیت انتخاب رشته تخصصی وضع نموده و اجازه انتخاب رشته های تخصصی را به آنها ندادند. با این حال هم این گروه افراطی نتوانستند تحمل کنند با ترس و وحشت بدون اعلان و آگاهی قبلی اساتید و دانشجویان دروازه های دانشگاه ها را به روی دختران دوباره بستند، حتی دختران را از صنوف درسی بیرون کردند همچنان به ادارات مربوط به اسناد تحصیلی دستور دادند تا دیگر اسناد تحصیلی دختران طی و مراحل نشود. و طی مکتوب رسمی جدید به دانشگاه های خصوصی امر نمودند تا دیگر دانشجوی دختر را در سال ۱۴۰۲ جذب نکنند.

پس از روی کار آمدن طالبان، زنان فعالی که در دستگاه دولتی مشغول وظیفه بودند از وظیفه برکنار شده و خانه نشین شدند؛ تنها استثناء در چند عرصه مشخص مانند بهداشت، آموزش برای دختران و اداراتی مراجعین شان منحصر به بخش اناث بود و موسسات غیر دولتی که حضور زنان مهم و ضروری تلقی می شد، زنان  توانستند شغل خود را حفظ کنند. بلاخره در ماه گذشته طی یک‌ مکتوب رسمی وزارت اقتصاد طالبان، کار زنان در موسسات داخلی و خارجی منع کردند، طبق این اقدام آنها اکثر موسسات فعالیت های خود را به حالت تعلیق درآوردند. علاوه براین ممنوعیت ها چندی پیش وزارت مالیه از کارمندان خانم خواسته بود تا بجای خود، مردان خود بدون نظر داشت سطح دانش، فن و تجربه قبلی به وظیفه بفرستید. با وجود این ممنوعیت ها، فعالیت زنان در رسانه ها نیز محدود گردید و فعالیت زنان در نمایش های تلویزیونی بطور کامل منع شده و مجریان و کارمندان زن خواستند تا در اجرای برنامه از ماسک استفاده نموده تا چهره آنها نمایان نگردد. و آنها اضافه کردند که حضور زنان در نمایش های تلویزیونی و فیلم ها خلاف اصول شریعت بوده و خلاف ارزش های اسلامی میباشد.

بر ادامه اعمال محدودیت و ممنوعیت های گسترده طالبان علیه زنان، طی یک کنفرانس رسمی محدودیت بر سفر زنان نیز وضع کردند که آنها اجازه سفر بدون محرم برای زنان را بیشتر ۷۲ کیلو متر ندادند(parsi.euronews.com). آنها راننده گان وسایل نقلیه را هشدار دادند تا زنان و دختران بی حجاب و بدون محرم را سوار نکنند و همچنان به تازه گی به شرکت های ترانسپورتی دستور دادند تا به زنانی که بدون محرم شرعی اند بلیت نفروشند و در کنار منع سفر آنها اجازه کسب جواز راننده گی را نیز بر زنان محدود نموده اند.

بعد از محدودیت های فراوان بر تحصیل و کار زنان، طالبان آنها را از رفتن به حمام های عمومی، پارک های تفریحی و باشگاه های ورزشی منع نمودند. طالبان که حکومت خود را اسلامی میدانند حتی به نظافت که جزء از اسلام است نیز دست انداختند و در فصل سرد زمستان که حمام های عمومی یک نیاز مبرم بر زنان  مخصوصا آنهای که خانه های شان مجهز نیست محروم کردند و بعد آنها به سالن های زیبایی هشدار داده و برای مسدود کردن آنها زمان کوتاه تعیین نمودند، و این ضرب‌العجل بلاخره تمام شد و تمام سالن ها آرایشی به روی تمام زنان افغان بسته شد.

هشدار به سالن ها عروسی یکی دیگر از محدودیت های طالبان بر تمام مردم افغانستان می‌باشد، این گروه افراطی به سالن های عروسی هشدار دادند تا دیگر موزیک در سالن ها پخش نشود و عروسی بدون ساز و آواز باشد و داماد اجازه ورد به سالن زنانه را نیز ندارد. گروه افراطی طب همچنان ظلم و ستم را بر مردم افغانستان روا داشته و روز به روز بشتر نشان می‌دهند چقدر از جهانی شدن و انسانیت بدور هستند، آنها حتی به  دلخوشی های کوچک مردم افغان بخصوص زنان و دختران این سرزمین مظلوم را رحم نکردند و پی در پی تمام خوشی ها و آن لبخند کوچکی که برای مردم بالخصوص زنان و دختران را گرفتند و می‌گیرند.

این احکام طالبان ماهیت زن ستیزانه دارد که میخواهد زنان را نامرئی کند و موضع ها نسبت به زنان مورد حمایت هیچ کشور حتی پاکستان که حامی بزرگ و اصلی طالبان است، قرار نگرفته است. جنگ علیه آموزش و پرورش و همچنان رویایی شغلی زنان دوران قبلی طالبان را بروز میدهد، هرچند آنها  در دوحه قول دادن که تلاش برای فراهم سازی زمینه مناسب تحصیلی و کاری برای دختران و زنان افغانستان میکنند و به حقوق زنان احترام خواهند کرد، اما قول خود را زیر پا کردند و تنها در اعمال محدودیت و ممنوعیت بر زنان ثابت قدم بودند و در تمام عرصه ها فقط ادعا میکردند و شرایط بر زنان افغان به گونه ی سخت نمودند که زنان را از زندگی اجتماعی کنار گذاشته شده و حیات اجتماعی آنها از بین میرود. محدودیت های وضع شده در حوزه زنان از جانب طالبان در تمام عرصه ها، نگرش قشری و سنتی آنها را نشان میدهد که میخواهند نظام یک منطقه خاص روستایی بر کل جامعه شهری و پیشرفته امروزی تطبیق نمایند. بزرگترین مشکل طالبان عقاید فکری آنها می باشد که ربط میدهند به موازین اسلامی و این سنت قشری را تحت عنوان دین به اجراء در می آورند، در حالیکه نظام اسلام هرگز از چنین موضع حمایت نکرده و حضور زنان را در اجتماع منع ننموده است؛ زیرا بقای اجتماع ایجاب میکند که تمام افراد فارغ از جنس به مشاغل گوناگون بپردازند.

حق تحصیل و کار، حق انسانی و اسلامی همه افراد اعم از زن و مرد می باشد؛ چنانکه در بیشتر آیت قرآنکریم، احادیث و کتب های فقهی از اهمیت آنها بحث شده است که میتوان به عنوان نمونه از آیه ۲ سوره مبارکه جمعه، آیه ۱۲ سوره مبارکه ممتحنه، و احادیث پیامبر یاد کرد. مانند: اطلبوا العلم  و لو بالصین فان طلب العلم فریضه ( دانش را بجوئید اگر چه در چین باشد) و همچنان در حدیث دیگری از پیامبر روایت شده که میفرماید: طَلَبُ العِلمِ فَریضَهٌ عَلى کُلِّ مُسلِمٍ ،ألا إنَّ اللّه َ یُحِبُّ بُغاهَ العِلمِ ( آموختن علم و دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است، بدانید که خداوند دانشجویان را دوست دارد). همچنان در اعلامیه اسلامی حقوق بشر بر حق تحصیل و اشتغال زنان میکند و در این اعلامیه آمده زنانی که توانایی کار را دارند باید مورد حمایت دولت ها قرار بگیرند و حق آزادی انتخاب شغل شایسته مشروط بر مصلحت خود و خانواده و جامعه را دارند‌( بسته نگار،  ۵۷:۱۳۸۰). و طبق اعلامیه جهانی جامعه مدنی افغانستان، وضع محدودیت و ممانعت برای زنان در ادارات دولتی، موسسات داخلی و خارجی توسط طالبان خلاف اصول و ارزش های ملی اسلامی و بین المللی و ارزش های حقوق بشر بوده و این قوانین سختگیرانه ی افراطی در قرن ۲۱ مایه ننگ و تاسف می باشد‌.

اگر به عملکرد طالبان ببینیم، خواهیم دید که آنها میکوشند خود را متقی تر از پیامبر جلوه بدهند و برخواست خود شریعت را تفسیر میکنند؛ زیرا در دین و سنت پیامبر چنان بی احترامی و بی حقی نسبت به زنان نشده بود حتی به زمان آن پیامبر زنان در تمام فعالیت های پیامبر از هجرت به مدینه و حبشه گرفته تا در عرصه صلح، جنگ، مسجد و سفر حضور داشتند(انصاری ،۲۰:۱۳۹۱).  اما طالبان در شریعت خود در تمام عرصه ها وجود زنان را حذف کردند و برداشت آنها از دین یک برداشت سطحی بوده که با هیچ روایت، رای، نقل و عقلی همنوایی نداشته و نه هم در عصر پیامبر و خلفای چهارگانه و نه هم در تاریخ یک هزار چهار صد سال دین اسلام وجود داشته است و در هیچ جای جهان کنونی اسلام از این شریعت خود ساخته طالبان نه آگاهی داشته و نه هم عمل میکنند.

دلایل: دیدگاه طالبان نسبت به زنان و دختران همان دیدگاه بیست سال پیش آنها بوده و تغییر نکرده است، و هر آنچه که قبل از گرفتن قدرت ادعا میکردند پوچ و بی معنا است؛ زیرا آنها در محیط کاملا مردانه و سنت های زن ستیزانه و مردسالار آموزش و پرورش یافته اند، این آموزه ها باعث شده که زنان را در چارچوب خانه حبس و حضور آنها در اجتماع منکر بدانند. بنابر عقیده آنان بهترین زن،  زنی ست که در خانه بماند و بزرگترین مسؤلیت آن تمکین در برابر شوهر، زایش و پرورش طفل و فراهم نمودن زمینه آسایش برای مرد و خانواده می باشد. آنان از زنان آگاه و دانش آموخته میترسند و میدانند، زنان آگاه این گروه افراطی  را نخواهد پذیرفت؛ زیرا آنان به این باورند که هرقدر زنان مستقل شوند، مردان طالبانی به حاشیه کشانده می شوند و نمیتوانند سیاست ظلم گراییانه ی خود بر جامعه تطبیق کنند. آنها در شریعت اسلامی خود تفکر تمامیت خواهی نسبت به زنان دارند و میخواهند بر آنها کنترول داشته باشند و این تفکر به نحوی سبب میشود تا زنان نسبت به دین اسلام بدبین بسازند. علاوه بر برداشت ها و قرائت افراطی از دین اسلام و روش های زندگی قبیله ی،  شیوه های سیاسی برای کسب مشروعیت بین المللی نیز میتواند زیر مجموعه سیاست رفتاری آنان علیه زنان باشد و از موضوع حقوق زنان استفاده ابزاری میکنند تا اهداف سیاسی خود برسند؛ زیرا آنها این حقوق زنان را برای خود ذینفع میدانند. بناء عقاید و آموزهای مردسالاری، برداشت های افراطی از دین، ترس از زنان با سواد و آگاه و استفاده ابزاری از این موضع برای به رسمیت شناختن آنان از بزرگترین عوامل این محدودیت ها و ممنوعیت ها علیه زنان می باشد.

پیامدها: محدودیت ها و ممنوعیت های فراوان طالبان علیه دختران و زنان افغانستان به نحوی بیچاره گی و بدبختی را برای آنان ببار آورده است که از مشکلات روحی و روانی گرفته تا مشکلات خانواده گی؛ زیرا تنها امید دختران و زنان سرزمینی بنام افغانستان تحصیل، کار، رشد و پیشرفت بود اما این محرومیت ها باعث شد تا مشکلات سر راه آرزو ها و رویاهای تحصیلی و شغلی آنها زیادتر شود و جلو رشد و پیشرفت آنها گرفته شد. این احکام سختگیرانه ی طالبان باعث شده تا دختران تن به خواست های جامعه سنتی مانند ازدواج های اجباری و زود هنگام بدهند؛ چون خانواده ها به این باور اند که زمانی دختر نه تحصیل کند و نه هم‌ آینده شغلی دارد، پس زمان ازدواج و تشکیل دادن خانواده اوست و محرومیت از علم و دانش راه را برای ازدواج های بدون پلان و زیر سن باز نموده است. و همچنان محرومیت آنان از مشاغل دولتی و غیر دولتی در ارگان های مختلف باعث شده تا آمار فقر و تنگدستی در کشور بالا برود؛ زیرا اکثر موسسات بین المللی فعالیت های خود متوقف کرده و میلیون ها شاغل بیکار شدند و همچنان سازمان های بین المللی کمک ها و پروژه های انکشافی خود را به دلیل سیاست های سخت و تبعیض گراییانه طالبان به حالت تعلیق در آورده، حتی پول های که از خود افغانستان بود منجمد نمودند.

نتیجه: امروز دختران و زنان افغانستان تاریک ترین و سیاه ترین روزهای زندگی خویش را سپری میکنند؛ که حتی آنها حق تحصیل و کار را ندارند چه برسد به اینکه حق مشارکت سیاسی داشته باشند و این یک امر محال برای زنان افغان در دوره طالبان بنظر میرسد. سواد یک زن به معنای سواد یک جامعه تلقی میگردد، و موضوع تحصیل، اشتغال و مشارکت زنان در تمام عرصه ها از اهمیت بالای در اسناد داخلی و بین المللی و اسلام برخوردار است و هر آن چیزی که باید تغییر کند نگرش طالبان نسبت به زنان افغان است؛ چون هیچ وقت آنها خود را  پاسخگو در مقابل زنان نمیدانند و فقط دستور میدهند و مردم باید طبق آن عمل کنند. آنان به هیچ عنوان ضرورتی به تغییر و تحول دیدگاه خود نمیبینند و همیشه خود را نماینده خدا و امیرالمومنین میدانند و این گروه افراطی با همین نوع تفکر به حضور زنان در اجتماع و سیاست باور ندارند و وجود زنان را چیزی فراتر از یک موجود برای بقای نسل انسان نمیدانند و این تفکر آنان باعث شده روز به روز محدودیت ها و ممنوعیت ها فراوانی به زنان وضع‌ کنند. محروم ساختن زنان از تحصیل و حضور در اجتماع و سیاست و نادیده گرفتن آنها و دستاوردهای آنان به معنای حذف کلی و منزوی کردن آنان بوده و حذف زنان و منزوی نمودن آنان به معنای یک افغانستان منزوی و عقب مانده، ضعیف، بی دفاع، فقیر و دور افتاده که بعضی کشورهای دشمن آرزو آن داشتند که هیچ وقت نمیتواند با این نگرش ها روی پای خود ایستاد شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا